۱۳۹۵ آذر ۲۱, یکشنبه

گرامي باد خاطره مجاهد قهرمان جلال هاشمي


مشخصات مجاهد  شهید جلال الدین هاشمی
محل تولد: فارس
 تحصيل: دیپلم
سن: 36
محل شهادت: ایلام
زمان شهادت: 1378

گرامي باد خاطره مجاهد قهرمان جلال هاشمي 


  مجاهد قهرمان جلال هاشمي، فرزند دلير مردم لارستان، در سال1343 در روستاي گلار چشم به جهان گشود. سابقهٌ آشنايي او با مجاهدي به‌سال58 برمي‌گردد،زمانيكه اولين‌بار نشريهٌ مجاهد و نوارهاي سخنرانيهاي برادر مجاهد مسعود رجوي به‌روستاي دور‌افتادهٌ آنها راه يافت. جلال كه  در خانواده‌يي از پيروان اهل سنت بزرگ شده بود پس از  آشنايي با مواضع انقلابي و ديدگاههاي توحيدي مجاهدين ،  ماهيت ارتجاعي و دجالگريهاي مذهبي و  تفرقه‌افكنانهٌ خميني را بازشناخت   و براي پيمودن مسير  آزادي مردم  و ميهن  از سلطه ديكتاتوري مذهبي حاكم به‌سلك هواداران مجاهدين در روستاي خود در‌آمد.  فعاليت چند  هوادار مجاهدين در آن ديار  دورافتاده ، به يكباره چهره منطقه را دگرگون مي كند و فضاي سمپاتيك شديدي نسبت به سازمان و در مخالفت با رژيم در آن ناحيه به‌وجود مي آورد. نخستين روزهاي مجاهدت  و مبارزه  جلال  نيز از همين جا آغاز مي شود .‌او به‌عنوان يك‌ميليشياي پرشور با تبليغ مواضع مجاهدين، فروش نشريهٌ مجاهد و گردآوري كمكهاي مالي براي سازمان، مبارزهٌ ضدارتجاعي خود را با رژيم آخوندي را كه از همان روز نخست اساس كارش برسركوب و تفرقه‌افكنيهاي ارتجاعي  و تبعيض مذهبي عليه هموطنان اهل تسنن  بود، آغاز مي كند .  زمان چندان طولاني نمي گذرد كه به دليل سركوب مطلق، مبارزهٌ سياسي با ارتجاع حاكم در 30خرداد60 به‌پايان مي‌رسد و از فرداي آن‌روز، مبارزه  مسلحانهٌ انقلابي بعنوان تنها راه استقرار آزادي و حاكميت مردمي در پيش پاي مجاهدين و هوادارانشان قرار مي گيرد  . در چنين شرايطي ارتجاع براي بقاي لرزان خود در‌پي شكار تك‌تك مجاهدين و هواداران سازمان سراسر خاك ميهن را به‌خون مي‌كشد. بدنبال موجي از دستگيري ها و اعدام ها ، جلال از‌جمله ميليشياهايي است كه ارتباطش با سازمان به دليل دستگيري و شهادت يارانش قطع مي‌شود.   مجاهد شهيد جلال هاشمي خود درخاطره اي از آن روزها چنين  نوشته است  «با مجاهد شهيد علي سوداگري همكلاس بودم. او را كه هواداري بسيار فعال بود دستگير كردند. اواخر سال60 يكبار او را در خيابان ديدم. با شوق به‌طرفش رفتم. علي به‌سرعت واكنش نشان داد و به‌من فهماند كه نبايد به‌او نزديك شوم.يعني كه در تور رژيم است  چندي بعد علي را دوباره دستگير كردند و پس‌از مدت كوتاهي اعدامش كردند. آن‌موقع بود كه فهميدم رژيم علي را آزاد كرده بود تا از او به‌عنوان يك‌دام براي دستگيري ساير هواداران استفاده كند.»
  سر انجام پس از تلاشهاي بسيار ، مجاهد قهرمان جلال هاشمي  در سال63، موفق ميشود ارتباط خود را دوباره با سازمان برقرار ‌كند.از اين لحظه زندگي مبارزاتي جلال از يك نقطه عطف عبور مي كند  و او  ‌فعاليتهاي   انقلابي خود را بطور مضاعف گسترش مي دهد آنچنان كه  كارنامهٌ او از اين دوران به بعد مشحون از دلاوريهاي پاكبازانه در نبردهاست.  يكي از مسئولان او جلال را اينچنين تصوير ميكند : صداي سعيد: «جلال مجاهدي بود كه در‌عين قاطعيت و برش در كارها سرشار از صميميت و عاطفه نسبت به همرزمانش  بود. وقتي با او حرف مي‌زديم مثل چشمه‌يي جوشان از عواطف انقلابي نسبت به يارانش فوران مي‌كرد و نسبت به تك‌تك آنها احساس مسئوليت مي‌نمود.».   يكي ديگر از همرزمان جلال در باره او نوشته‌است  جلال فرمانده‌يي لايق و با كفايت بود.  در ميدان رزم  مثل شير مي‌غريد و با درايت تمام صحنه را اداره ».  سرانجام در طريق آزادي مردم ايران ،  روز دهم مردادماه 79 مجاهد قهرمان فرمانده جلال هاشمي  اين فرزند دلاور مردم لارستان، پس از 19سال مجاهدت، در نبردي قهرمانانه  با مزدوران دشمن ضد‌بشري  به همراه همرزم دليرش محمد علي آباديان خون پاكش را فديه رهايي خلق و ميهن خود كرد و به جاودانه فروغهاي آزادي پيوست .


 سلام براو در روزي كه زاده شد ،روزي كه سلاح شرف و مجاهدت به‌دوش كشيد و روزي كه تا آخرين گلوله و آخرين نفس جنگيدو در كهكشان شهيدان مجاهد خلق جاودانه شد. يادش گرامي و راهش پررهرو باد  تشنه، تشنه با چشمه هاي زخم و فواره هاي خون  بر خاكستر داغ در باراني از سرب وآتش به پيش مي رانند  آه جلال، جلال در كدامين نقطه بر خاك افتادي  كه پژواك فريادت هنوز ياران را به پيش مي خواند؟ با چهرهٌ نجيب جنوبي و مهرخند دائميت  فروتن، استوار و تكيه گاه و پناه، در لحظه هاي سخت

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر